معرفی کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه

وقتی حرف از رمان ربکا می‌شود نمی دانیم از کجا باید شروع کنیم کدام نقطه‌ی قوت این شاهکار ادبی را نقل کنیم
از شروع بی‌نظیر این رمان؟
داستان با این جمله شروع می‌شود که یکی از به یاد ماندنی ترین شروع های تاریخ ادبیات است:
«دیشب خواب دیدم به ماندرلی برگشته ام»

یا از رازی که در نهایت دختر جوان به آن پی می برد و متوجه می‌شود که آقای ماکسیم همسر زیبا و دلربای خود را در یک سانحه از دست نداده است

داستان دختر جوانی که با ارباب خود زندگی میکند، او و ارباب اَش در یکی از سفرهای خود در یک هتل اقامت میکنند و دختر جوان با مرد ثروتمندی به نام ماکسیم که سن بالایی دارد آشنا می‌شود و بعد از مدتی با هم ازدواج می‌کنند
چند سالی است که ماکسیم همسر خود، ربکا را از دست داده و همین موضوع آغاز ماجراهای دختر جوان می‌شود
دختر جوان به دلیل تعریف و تمجیدهای که از گوشه و کنار درباره‌ی شخصیت والا، مهربانی و زیبایی ربکا می شنود،شیفته ی شخصیت ربکا می‌شود
زن جوان میخواهد کردار و منش اش مانند ربکا باشد و درست اینجاست که مشکلات اَش شروع می‌شود​

​

ربه‌کا / دفنه دوموریه / مترجم: حسن شهباز / انتشارات نگاه