کتاب «آه ای مامان» نوشتهی نویسندهی معاصر «احمد حسنزاده» است. در این کتاب یازده داستان کوتاه بهنامهای «مامانخانه»، «هملت مامان»،«شیارها»، «آمریکا»، «آه ای مامان»، «وقتی مادر تنهایم گذاشت، مرگ بابا فراموش کرد و...»، «ژنرال»، «نوک سیبل»، «پناهگاه»، «آه ای رفیق» و «لکه» را میخوانیم. نقش مادر در تمام این داستانها مشترک است و حسنزاده با زبانی طنز فروپاشی انسان تنهای معاصر در فضاهای شهری را به زیبایی روایت میکند. پیش از این، احمد حسنزاده با نگارش کتاب «مستر جیکاک» برندهی جایزه ادبی هفت اقلیم شده بود. داستان «مامانخانه» اینطور شروع میشود: «وقتی من و مامان آنجا بودیم و از قبل هم بودیم و اصلا از اول بودیم و حالا هم هستیم انگار و همیشه هم، یعنی از همان اول درها بسته بود. پنجرهها بسته بود. پشت نرده، درها و پنجرهها توری داشت. پشت آن حیاط و یک استخر کوچک خالی بود دور استخر ده تا درخت بیخاصیت هم بود. من و مامان از پشت درها و پنجرههای بسته میدیدیمشان. ما پشت درها بودیم، پشت پنجرهها بودیم. پشت توریهای فلزی. من و مامان به تصویر آنها نگاه میکردیم که پشت پنجره پیدا بود. ما انعکاس نور فلرهای گاز و نفت را هم روی شیشهها که پشتش توریهای فلزی بود میدیدیم. میدیدیم که جایی دور، خیلی دور میان دشتهای گچساران شعله میکشیدند.» «نشر نون» کتاب آه ای مامان را منتشر کرده است.