کتاب بی اشتهایی عصبی اثر دلفین دوویگان
کتاب «بیاشتهایی عصبی» اثر «دلفین دوویگان» و ترجمهی «نسرین حلالی» است. در آغاز کتاب میخوانیم: «به دلیل سرمایی که وجودش را فرا گرفته بود قرار ملاقات را پذیرفت. نخستین بار بود، آنگاه که به او تلفن زد. صدایی ناآشنا و تودماغی به او پیشنهاد کمک و یاری میداد، شبی پاییزی بود، شبی همچون دیگر شبها: چسبیده به رادیاتور. اما نه فقط به دلیل سرما. ابتدا مخالفت کرد. آخر به او چه مربوط. در مورد وضعیت جسمانیاش پرسید، اما اینکه وزنش چقدر است، چه میخورده، چیزی نپرسید. نه. سئوالاتش حاکی از خبرگی و حتی کارشناسانه بود، دقیق، مشخص و بدون وقفه. برای اینکه مورد اضطراری را ارزیابی کند. هر چه لور نقش بازی میکرد، دکتر از وقت استفاده میکرد. این زمان پر تنش و نگران کننده علیه مرگ شکننده و حساس بود. پیش از هر چیز به او گفت که زمان زیادی برایش باقی نمانده. لور احساس کرد که او چیزهایی درباره تنهایی و حالتهای تب و بیماریش نیز میداند. هنگامی که او حرف میزد، یا می پرسید، لور با نوک انگشتان سیم گوشی تلفن را میپیچاند. چند لحظه پیش از آن سومین پلیورش را پوشیده بود و خود را همچون گلولهای میپیچاند ـ به طوری که هنوز میشد با استخوانهای نوک تیزش یک گلوله درست کرد. بدون فکر کردن پاسخ میداد، انگار میخواست داستانی را شرح دهد که از مدتها پیش آن را میدانست بیآنکه بدان بیاندیشد لور فقط میخواست باادب باشد. به او گفت خیلی دیر است، به تنهایی از خانه خارج نشوید، من میتوانم به شما کمک کنم، چهارشنبه برای مشاوره به مطبم بیایید، منتظرتان هستم. لور با نگاه به دنبال سیگارهایش میگشت. توان جدا کردن خود از رادیاتور را نداشت تا بتواند جعبه سیگارش را که روبرویش بود بردارد.» این کتاب را انتشارات «نگاه» منتشر کرده است.