
در کمال خونسردی | ترومن کاپوتی | ترجمه: لیلا نصیری ها | انتشارات چشمه
متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. میتوانید از طریق لیست بالای صفحه، از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید.
مشاهده محصولات مرتبطدر کمال خونسردی اثر ترومن کاپوتی با ترجمه لیلا نصیریها
خانواده کلاتر نماد موفقیت و آرامش بودند. مردی سختکوش که مزرعهاش را با تلاش فراوان آباد کرده بود، همسر و فرزندانی دوستداشتنی، و زندگیای که بسیاری آرزویش را داشتند. حتی مشکلات کوچکشان، مانند بیماری پسر خانواده، راه حلی ساده داشت. همه چیز در مسیری آرام و پیشبینیپذیر پیش میرفت تا اینکه فاجعه رخ داد. چهار نفر از اعضای این خانواده به طرزی فجیع به قتل رسیدند و داستانی واقعی را رقم زدند که ترومن کاپوتی آن را به اثری ادبی ماندگار تبدیل کرد.
کاپوتی با دقتی کمنظیر به بررسی این پرونده پرداخت. شش سال از عمر خود را صرف تحقیق، مصاحبه و گردآوری اطلاعات کرد تا بتواند داستانی خلق کند که هم واقعیت را روایت کند و هم عمق تراژدی را به خواننده منتقل سازد. او نه تنها با بازماندگان و مقامات محلی گفتوگو کرد، بلکه با قاتلان نیز ارتباط نزدیک برقرار نمود تا بتواند انگیزهها و شخصیتشان را به درستی ترسیم کند.
نتیجه این تلاشها کتابی شد که مرز بین گزارشنویسی و ادبیات را درنوردید. کاپوتی با بهکارگیری تکنیکهای داستاننویسی، واقعیت را چنان هنرمندانه بازآفرینی کرد که خواننده را نه تنها با جنایت، بلکه با جامعهای که این جنایت در آن رخ داده بود، مواجه میسازد. او از این واقعه فراتر رفت و پرسشهایی اساسی درباره عدالت، خشونت و رویای آمریکایی را پیش کشید.
"در کمال خونسردی" تنها گزارش یک جنایت نیست، بلکه نگاهی عمیق به ذات بشر است. کاپوتی نشان میدهد که چگونه یک هنرمند میتواند واقعیت را بگیرد و آن را به آینهای تبدیل کند که جامعه خود را در آن ببیند. این کتاب برای کسانی که به داستانهای واقعی با عمق روانشناختی علاقه دارند، اثری فراموشنشدنی است. خواننده پس از مطالعه این کتاب بارها با خود تکرار خواهد کرد: عدالت واقعی کجاست؟ مرز بین قربانی و جنایتکار چیست؟ و جامعه تا چه اندازه در شکلگیری چنین تراژدیهایی نقش دارد؟
این اثر عمیق و تکاندهنده، مناسب کسانی است که به رمانهای جنایی با لایههای روانشناختی و اجتماعی علاقهمندند. کاپوتی در این کتاب ثابت کرده است که واقعیتنگاری میتواند به اندازه بهترین داستانها جذاب و تأملبرانگیز باشد.
بخشهایی از کتاب در کمال خونسردی اثر ترومن کاپوتی با ترجمه لیلا نصیریها
٬٬ در این داستان رگه هایی از حقیقت بود. پری، طبق گفته اش، کاکاسیاهی به اسم کینگ را میشناخته. اما اگر این مرد الآن مرده باشد، هیچ ربطی به پری ندارد، او هیچ وقت دست روی کینگ بلند نکرده بود. تا جایی که می دانست، کینگ شاید هنوز بیکار و بی عار جایی افتاده باشد، خودش را باد بزند و قلپ قلپ آبجو بخورد. ،،
٬٬ هنوز چیزهایی بود که برای از دست دادن بیش از اندازه ارزشمند بودند، به همین دلیل تا وقتی عشاق در عالم خواب بودند و زمان به کندی به سمت دو بعد از ظهر می رفت، پری نامه های قدیمی، عکسها، بریده های روزنامه هایش را تورق کرد و چیزهای مهمش را که قصد داشت با خودش ببرد انتخاب کرد. میان آنها نوشته ی بد تایپ شده ای بود با عنوان «تاریخچه ی زندگی پسرم». نویسنده ی این نوشته پدر پری بود که در تلاش برای گرفتن عفو مشروط برای پسرش از ندامتگاه ایالتی کانزاس، آن را دسامبر گذشته نوشته بود و پست کرده بود برای بخش آزادیهای مشروط زندان ایالتی. ،،