
کتاب وداع با اسلحه | ارنست همینگوی | مترجم: مهدی افشار | انتشارات مجید (به سخن)
215,000 12%
188,000 تومان
معرفی و خلاصه داستان "وداع با اسلحه" اثر ارنست همینگوی
"وداع با اسلحه" یکی از برجستهترین آثار ادبی قرن بیستم و نوشته ارنست همینگوی است. این رمان که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد، بهعنوان یک داستان عاشقانه در پسزمینه جنگ جهانی اول روایت میشود و بهخوبی موضوعاتی مانند عشق، از دست دادن و ناامیدی را بررسی میکند. این اثر بهخاطر سبک نثری ساده و عمیقش و همچنین صداقت در نشان دادن واقعیتهای تلخ جنگ، شهرت زیادی پیدا کرده است.
داستان "وداع با اسلحه" از زبان فردریک هنری، یک داوطلب آمریکایی در ارتش ایتالیا، روایت میشود.
در طول خدمتش در جبهه، او با کاترین، یک پرستار بریتانیایی، آشنا میشود و بین آنها رابطهای عاشقانه شکل میگیرد.
جنگ بهسرعت بر زندگی آنها سایه میاندازد؛ هنری متوجه میشود که عشق در میانه درگیریهای خونین و بیمعنا چقدر شکننده است.
هنری با تجربه رنج و مرگ در جنگ، در جستجوی معنایی برای زندگی و عشقش، در نهایت از ارتش فرار میکند تا به کاترین بپیوندد. اما این عشق نیز در مواجهه با چالشهای جنگ آزمون میشود.
داستان بهطور غمانگیزی پایان مییابد و نشان میدهد که حتی در دوران سختی و از دست دادن، عشق میتواند وجود داشته باشد، اما پیروزی در آن همواره یقینی نیست.
این رمان بهخوبی واقعیتهای غیرقابل پیشبینی جنگ را کاوش میکند و در نهایت، تردیدهای انسان نسبت به زندگی و عشق را به تصویر میکشد.
درباره نویسنده
ارنست همینگوی (متولد ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹، درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۶۱)، نویسنده تأثیرگذار آمریکایی، و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ است، که یکی از پیشگامان سبک ادبیِ "وقایعنگاری ادبی" به شمار میرود، سبکی که با قدرتی بینظیر، مرزهای واقعیت و داستان را در هم میآمیزد. توانایی شگرف همینگوی در خلق شخصیتهای داستانی چنان بود که او را به عنوان "پدر ادبیات مدرن" میشناسند
این شیوه نگارش، با آمیختن واقعیت و داستان، تأثیری عمیق بر ادبیات گذاشت. چیرهدستی همینگوی در پرداخت شخصیتهای داستانی، به حدی بود که او را "پدر ادبیات مدرن" خواندهاند.
او پس از اتمام دوره دبیرستان، در سال ۱۹۱۷، مدتی به حرفه خبرنگاری در نشریه استار کانزاسسیتی پرداخت.
با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی اول، با اشتیاق برای خدمت در ارتش داوطلب شد، اما به دلیل ضعف بینایی، از این امر بازماند. در عوض، به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ، در نزدیکی خطوط مقدم ایتالیا مشغول خدمت گردید. در تاریخ ۸ ژوئیه ۱۹۱۸، مجروح شد و ماهها در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفت.
در بازگشت به سرزمین مادری اوک پارک، از او مانند یک قهرمان ملی استقبال شد. ارنست همینگوی و همسرش، هدلی، همچنان با استفاده از ارثیه خانوادگی امرار معاش میکردند و در همین برهه زمانی، بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او به عنوان یک نویسنده، به شهرتی چشمگیر دست یافت.
"پیرمرد و دریا"، یکی از آثار بیهمتای همینگوی است که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد. با خلق شخصیت سانتیاگو، قهرمان این داستان، همینگوی به سطحی تازه از ادراک میرسد.
در آثار پیشین، او از شکنندگی و آسیبپذیری مردان پرصلابت سخن میگفت، اما این بار، از مقاومت و پایداری یک پیرمرد ناتوان میگوید. در آثار قبلی، شخصیت اصلی، روشنفکری حساس بود که از جنگ فرار میکرد، ولی اینک، قهرمانش، ماهیگیری است ساده که هر روز به جدال با طبیعت میرود. در گذشته، قهرمان او سعی داشت از تفکر دوری کند و احساساتش را پنهان سازد، اما سانتیاگو، پیوسته در حال اندیشیدن است و حتی با دریا، پرندگان و ماهیها به گفتگو میپردازد. به این ترتیب، تقریباً تمامی مختصات قهرمانِ آثار همینگوی، در این اثر، دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. این تحول، نشاندهنده پختگی و بینش نوین نویسنده است
در یکشنبه، دوم ژوئیه ۱۹۶۱، ارنست همینگوی با شلیک گلولهای از یکی از تفنگهای محبوبش، یک دولول ساچمهزنی باساندکو، به زندگی پر فراز و نشیب خود خاتمه داد. خانوادهاش در ابتدا مدعی شدند که مرگ او تصادفی بوده و در حین تمیز کردن اسلحه، تیری از آن شلیک شده است. اما پس از گذشت پنج سال، همسرش، ماری ولش، خودکشی همینگوی را آشکار ساخت.