
زنگ ها برای که به صدا در میآید | ارنست همینگوی | ترجمه: رحیم نامور | انتشارات نگاه
375,000 15%
315,750 تومان
معرفی کتاب زنگ ها برای که به صدا در می آید اثر ارنست همینگوی
کتاب زنگ ها برای که به صدا در میآیند که یکی از محبوبترین رمان های ارنست همینگوی است، در واقع یک داستان جنگی است که عشق، وفاداری، شجاعت و گذشت را در آن میتوان یافت. آن هم در گیر و دار روزهای سیاه جنگی خشن
رابرت جردن که سربازی آمریکایی است برای کمک به چریک های اسپانیایی و مقابله با فاشیست ها به اسپانیا رفته است و در این بین او عاشق دختری از همان دستهی چریک ها به نام ماریا میشود
نام گذاری این اثر به صدای زنگ کلیسا برای مرگ انسانها اشاره دارد
یکی از علل به یاد ماندنی شدن این اثر تصویر عشقی است که در خشونت بارترین و خون بار ترین روزها نمایان میشود
- جزو فهرست ۱۰۰ کتاب قرن لوموند
- نویسنده ی کتاب برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال ۱۹۵۴ است
- فیلم هایی بر اساس این کتاب در سال های ۱۹۴۳ و ۱۹۶۵ ساخته شده است
درباره نویسنده
ارنست همینگوی (متولد ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹، درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۶۱)، نویسنده تأثیرگذار آمریکایی، و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ است، که یکی از پیشگامان سبک ادبیِ "وقایعنگاری ادبی" به شمار میرود، سبکی که با قدرتی بینظیر، مرزهای واقعیت و داستان را در هم میآمیزد. توانایی شگرف همینگوی در خلق شخصیتهای داستانی چنان بود که او را به عنوان "پدر ادبیات مدرن" میشناسند
این شیوه نگارش، با آمیختن واقعیت و داستان، تأثیری عمیق بر ادبیات گذاشت. چیرهدستی همینگوی در پرداخت شخصیتهای داستانی، به حدی بود که او را "پدر ادبیات مدرن" خواندهاند.
او پس از اتمام دوره دبیرستان، در سال ۱۹۱۷، مدتی به حرفه خبرنگاری در نشریه استار کانزاسسیتی پرداخت.
با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی اول، با اشتیاق برای خدمت در ارتش داوطلب شد، اما به دلیل ضعف بینایی، از این امر بازماند. در عوض، به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ، در نزدیکی خطوط مقدم ایتالیا مشغول خدمت گردید. در تاریخ ۸ ژوئیه ۱۹۱۸، مجروح شد و ماهها در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفت.
در بازگشت به سرزمین مادری اوک پارک، از او مانند یک قهرمان ملی استقبال شد. ارنست همینگوی و همسرش، هدلی، همچنان با استفاده از ارثیه خانوادگی امرار معاش میکردند و در همین برهه زمانی، بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او به عنوان یک نویسنده، به شهرتی چشمگیر دست یافت.
"پیرمرد و دریا"، یکی از آثار بیهمتای همینگوی است که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد. با خلق شخصیت سانتیاگو، قهرمان این داستان، همینگوی به سطحی تازه از ادراک میرسد.
در آثار پیشین، او از شکنندگی و آسیبپذیری مردان پرصلابت سخن میگفت، اما این بار، از مقاومت و پایداری یک پیرمرد ناتوان میگوید. در آثار قبلی، شخصیت اصلی، روشنفکری حساس بود که از جنگ فرار میکرد، ولی اینک، قهرمانش، ماهیگیری است ساده که هر روز به جدال با طبیعت میرود. در گذشته، قهرمان او سعی داشت از تفکر دوری کند و احساساتش را پنهان سازد، اما سانتیاگو، پیوسته در حال اندیشیدن است و حتی با دریا، پرندگان و ماهیها به گفتگو میپردازد. به این ترتیب، تقریباً تمامی مختصات قهرمانِ آثار همینگوی، در این اثر، دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. این تحول، نشاندهنده پختگی و بینش نوین نویسنده است
در یکشنبه، دوم ژوئیه ۱۹۶۱، ارنست همینگوی با شلیک گلولهای از یکی از تفنگهای محبوبش، یک دولول ساچمهزنی باساندکو، به زندگی پر فراز و نشیب خود خاتمه داد. خانوادهاش در ابتدا مدعی شدند که مرگ او تصادفی بوده و در حین تمیز کردن اسلحه، تیری از آن شلیک شده است. اما پس از گذشت پنج سال، همسرش، ماری ولش، خودکشی همینگوی را آشکار ساخت.