
مرگ ایوان ایلیچ | لیو تالستوی | مترجم: سروش حبیبی | انتشارات چشمه
120,000 13%
104,000 تومان
معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ نوشته لیو تالستوی
"مرگ ایوان ایلیچ"، شاهکارِ لئو تولستویِ نامدار، در زمرهٔ آثار ادبیِ اندیشمندانه پیرامون مرگ، جایگاهی بسیار رفیع دارد.
این رمان فلسفی، تصویری است از زندگیِ یک قاضیِ روس که در ظاهر، در اجتماع و کارش فردی موفق نشان میدهد؛ اما با چنگ انداختنِ مرگ بر او، به ناگاه، حفرههای عمیقِ پنهان در زندگانیاش آشکار میشوند. خلأهایی که پیشتر به آنها بیتوجه بوده و اکنون، چون پرسش هایی بزرگ، در برابرش صف میکشند.
سقوط و فنای ایوان ایلیچ، از پیِ یک حادثه ناگهانی روی میدهد. او، در حینِ تلاش برای آویختنِ پردههای خانه، از پا درآمده و دچار شکستگی و بیماریای جانکاه میگردد. ساختار روایی داستان، به گونهای است که در فصلهای آغازین، مخاطب را در مواجههٔ مستقیم با مرگِ ایوان ایلیچ و درد و اندوه ناشی از آن قرار میدهد. اما کم کم، در پیِ گذر از این مرحله، چالشهای رویارویی با مرگ و جستجوی معنای زندگی، به محور اصلی رمان بدل میشوند.
یکی از زوایای قابل تأمل در "مرگ ایوان ایلیچ"، شیوهٔ برخورد اطرافیان، خویشان و همکارانش با مرگِ اوست.
در ابتدا، دغدغهٔ همکارانش، یافتنِ جانشینی برای او در جایگاهِ قضاوت است؛ آن هم در شرایطی که ایوان، در آن دوران، تنها چهل و پنج سال دارد و به هیچ روی، فردی از کار افتاده و فرسوده نیست.
لئو تولستوی نویسندهٔ چیره دست این رمان، با طرحی سنجیده، سن و سالِ شخصیتِ اصلی را در میانهٔ عمر رقم زده است؛ چرا که بنا بر تدابیر داستانی خود، بر آن بوده که فردی را در اوجِ بهرهمندی از لذایذ زندگی به تصویر کشد که به ناگاه، بر اثر یک پیشامدِ ناگوار، با مرگ رو به رو میگردد. گویی تولستوی، با این تدبیر، در پیِ آن بوده تا پیش از هر چیز، معناداریِ زندگی را در دورانی به تحریر درآورد که انسان، در آن، با پیشفرضهایی متناقض نسبت به زندگی و مرگ دست و پنجه نرم میکند و چه بسا، بیش از هر مقطعِ دیگر از حیات، در کشمکشهای عمیقِ فکری در خصوص سرنوشتِ خویش، غوطه ور است.
درباره نویسنده
لئو تولستوی با اسم کامل لئو نیکلایویچ تولستوی (زاده ۹ سپتامبر ۱۸۲۸، درگذشته ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰)، متفکر، عارف و نویسنده برجسته روسی، به عنوان یکی از بزرگترین رماننویسان تاریخ ادبیات جهان شناخته میشود.
او که بارها نامزد دریافت جوایز نوبل ادبیات و صلح بود، هرگز موفق به کسب این افتخارات نشد.
تولستوی خالق آثاری جاودانه چون "جنگ و صلح" و "آنا کارنینا" است که همواره در فهرست برترین رمانهای جهان جای دارند. او در روسیه از محبوبیت فراوانی برخوردار است و برای تجلیل از او، سکه یادبود طلایی ضرب شده است. تولستوی در دوران زندگی خود، فردی مشهور و در عین حال سادهزیست بود.
خانواده تولستوی از اشراف قدیمی و مشهور روسیه بودند که نسب خود را به نجیبزادهای افسانهای به نام ایندریس میرساندند.
لئو تولستوی در سال ۱۸۴۴ در رشته زبانهای شرقی دانشگاه قازان ثبت نام کرد، اما پس از سه سال، در سال ۱۸۴۶، رشته خود را به حقوق تغییر داد. او قصد داشت با فراگیری دانش حقوق، به وضعیت نابسامان ۳۵۰ کشاورز روزمزد که پس از فوت پدر و مادرش به او سپرده شده بودند، رسیدگی کند و با بهبود کشاورزی، رنج آنان را پایان دهد.
در سال ۱۸۴۷، تولستوی تحصیل در دانشکده حقوق را رها کرد و به زادگاهش بازگشت. در سال ۱۸۵۱، به ارتش پیوست و به منطقه قفقاز که به تازگی به تصرف روسیه درآمده بود، اعزام شد.
در تابستان همان سال، نخستین اثر خود، "کودکی" را به رشته تحریر درآورد که سال بعد در مجله معاصر به چاپ رسید.
پس از انتشار این اثر، او چند داستان کوتاه دیگر نیز نوشت که در آنها بیشتر به جنبههای تاریک و سیاه جنگ پرداخته شده بود.
لئو تولستوی پس از ترک ارتش، مدتی را در پاریس گذراند و بخش زیادی از ثروت خود را در قمار از دست داد. پس از بازگشت به روسیه، دریافت که حرفه اصلی او تعلیم و تربیت است. به همین دلیل، علاوه بر نگارش آثار تربیتی بسیار، مدرسهای نیز برای کودکان فقیر تأسیس کرد.
لئو تولستوی در ۳۴ سالگی نوشتن رمان "جنگ و صلح" را آغاز کرد که شش سال به طول انجامید. این رمان، تصویری دقیق از جامعه روسیه در قرن نوزدهم را به نمایش میگذارد. او در این اثر، دوران جنگهای ناپلئون و به ویژه حمله ناپلئون به روسیه، آتش سوزی مسکو، و عقب نشینی و شکست ارتش مهاجم را به تصویر کشیده است.
به گفته خود تولستوی، رمان "آنا کارنینا" نخستین رمان واقعی او و یک داستان حماسی منثور است. این اثر، داستانی پر فراز و نشیب از عشق، ناامیدی و شکست را روایت میکند.