
داشتن و نداشتن | ارنست همینگوی | مترجم: احمد کسایی پور | انتشارات هرمس
متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. میتوانید از طریق لیست بالای صفحه، از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید.
مشاهده محصولات مرتبطمعرفی کتاب داشتن و نداشتن اثر ارنست همینگوی
رمان داشتن و نداشتن، داستان هری مورگان یک ناخدای قایق ماهیگیری در فلوریدا است
مورگان که در این داستان ذاتا شخصیت خوبی معرفی می شود ، به خاطر شرایط سخت اقتصادی ، مجبور به قاچاق کالا بین کوبا و فلوریدا می شود
یکی از مشتریان ثروتمند هری که، دستمزد یک سفر ماهیگیری سه هفته ای را به او پرداخت نکرده او را در شرایط سختی قرار می دهد و هری مورگان تصمیم می گیرد که برای تأمین مخارج خانواده اش، مهاجرین چینی را به صورت قاچاق و غیرقانونی از کوبا به فلوریدا انتقال دهد
سپس اقدام به قاچاق انواع مختلفی از کالاهای غیرقانونی[از الکل گرفته تا انقلابی های کوبا]بین دو کشور می کند
کتاب داشتن و نداشتن، که داستانی بسیار ملموس و واقعی دارد یکی از ظریف ترین و تکان دهنده ترین ارتباطات انسانی در آثار همینگوی را روایت میکند
درباره نویسنده
ارنست همینگوی (متولد ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹، درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۶۱)، نویسنده تأثیرگذار آمریکایی، و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ است، که یکی از پیشگامان سبک ادبیِ "وقایعنگاری ادبی" به شمار میرود، سبکی که با قدرتی بینظیر، مرزهای واقعیت و داستان را در هم میآمیزد. توانایی شگرف همینگوی در خلق شخصیتهای داستانی چنان بود که او را به عنوان "پدر ادبیات مدرن" میشناسند
این شیوه نگارش، با آمیختن واقعیت و داستان، تأثیری عمیق بر ادبیات گذاشت. چیرهدستی همینگوی در پرداخت شخصیتهای داستانی، به حدی بود که او را "پدر ادبیات مدرن" خواندهاند.
او پس از اتمام دوره دبیرستان، در سال ۱۹۱۷، مدتی به حرفه خبرنگاری در نشریه استار کانزاسسیتی پرداخت.
با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی اول، با اشتیاق برای خدمت در ارتش داوطلب شد، اما به دلیل ضعف بینایی، از این امر بازماند. در عوض، به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ، در نزدیکی خطوط مقدم ایتالیا مشغول خدمت گردید. در تاریخ ۸ ژوئیه ۱۹۱۸، مجروح شد و ماهها در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفت.
در بازگشت به سرزمین مادری اوک پارک، از او مانند یک قهرمان ملی استقبال شد. ارنست همینگوی و همسرش، هدلی، همچنان با استفاده از ارثیه خانوادگی امرار معاش میکردند و در همین برهه زمانی، بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او به عنوان یک نویسنده، به شهرتی چشمگیر دست یافت.
"پیرمرد و دریا"، یکی از آثار بیهمتای همینگوی است که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد. با خلق شخصیت سانتیاگو، قهرمان این داستان، همینگوی به سطحی تازه از ادراک میرسد.
در آثار پیشین، او از شکنندگی و آسیبپذیری مردان پرصلابت سخن میگفت، اما این بار، از مقاومت و پایداری یک پیرمرد ناتوان میگوید. در آثار قبلی، شخصیت اصلی، روشنفکری حساس بود که از جنگ فرار میکرد، ولی اینک، قهرمانش، ماهیگیری است ساده که هر روز به جدال با طبیعت میرود. در گذشته، قهرمان او سعی داشت از تفکر دوری کند و احساساتش را پنهان سازد، اما سانتیاگو، پیوسته در حال اندیشیدن است و حتی با دریا، پرندگان و ماهیها به گفتگو میپردازد. به این ترتیب، تقریباً تمامی مختصات قهرمانِ آثار همینگوی، در این اثر، دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. این تحول، نشاندهنده پختگی و بینش نوین نویسنده است
در یکشنبه، دوم ژوئیه ۱۹۶۱، ارنست همینگوی با شلیک گلولهای از یکی از تفنگهای محبوبش، یک دولول ساچمهزنی باساندکو، به زندگی پر فراز و نشیب خود خاتمه داد. خانوادهاش در ابتدا مدعی شدند که مرگ او تصادفی بوده و در حین تمیز کردن اسلحه، تیری از آن شلیک شده است. اما پس از گذشت پنج سال، همسرش، ماری ولش، خودکشی همینگوی را آشکار ساخت.